من همان دخترک غم زده ی دیروزم
من همان کودک بی تاب برای بودن
که دلش را در اندوه به زنجیر کشید
وبه اندازه ی دل رنج کشید
وبه اندازه ی بی معرفتی دردکشید
در تمام زندگی ام مادرم تنها دلیل بودنم بود
روزت مبارک فرشته خلقت . . .
این روزها می گذرند….
ولی من به این سادگی
از این روزهای تلخ نمی گذرم...
با خود می اندیشم واژه ی عذر خواهی گاهی چه غریب است و چه بی رحم ...
گاهی نیز مرحمی بر قلب های غریب...
این روزها میگذرد....
آدمیزاد غرورش را خیلی دوســـت دارد...
اگــــر داشته باشد
آن را از او نگیرید...
حتی به امانت نبــــرید
ضربه ای هم نزنیدش؛
چه رسد به شکستن یا له کــــردن!
آدمی غرورش را خیلی زیاد...شـــاید بیشتر از تمام داشته هایش دوست دارد
حــــالا ببین اگر خودش ؛غرورش را به خاطـــرتــــو نادیده بگیــــرد؛چقـــدر دوستت دارد...
و این را بفهــــــــم آدمیزاد
یارم تویی یارم تویی در خلوت تنهایی ام... تنها تو میخواهی مرا با این همه رسوایی ام ...ای یار بی همتای من سرمایه ی سودای من گر بی تو مانم وای من وای از دل تنهای من ...
Alternative content